الکلی
دو سه ساغتی بود که بی هدف وسرگردان تو همان حالت مستی رانندگی میکرد
..بالاخره الکل کار خودش رو کرده بود وهمان شب تو حالت مستی و توی یکی از
کوچه های نزدیک خانه خودش زنی را در تاریکی زیر کرده بود و فرار کرده بود
..اضطراب وترس در چهره اش داد میزد ..پشیمانی وعذاب وجدان رهایش نمیکرد
..باید به یکی زنگ میزد وازش کمک میخواست ..گوشیش رو که بعد تصادف خاموش
کرده بود دوباره روشن کرد ..قبل اینکه شماره خونه خودش رو بگیره گوشیش زنگ
خورد ..شماره پسرش بود ..گوشی رو که برداشت صدای گریه های بی امان پسرش
دنیا را بر سرش خراب کرد ...حرفایی را که با گریه شدید از پشت تلفن از پسرش
می شنید باور نمیکرد ..انگار دنیا به آخر رسیده بود ..صدای پسرش تو گوشش
پیچید ..
: بابا کجایی که بی مادر شدم ..یکنفر بیشرف مست مادرمو با ماشین زیر کرده وفرار کرده ...مادرم مرده بابا ..
دوشنبه 10 بهمن 1390 - 2:38:12 PM